آیتالله العظمی بروجردی و امام راحل به فقه اجتماعی تعبیر کردهاند، استاد شهیدمان صدر به فقه نظام تعبیر کردهاند و بنده نیز در مباحثم ترجیح دادهام به فقه کلان تعبیر کنم.
آیتالله محسن اراکی در نشست هماندیشی فقه نظام مطرح کرد:
جامعه همان انسان کلان است که فقه کلان پاسخگوی آن است/ فقه نظام اختراعی نیست بلکه اکتشافی است
حوزه/ آیتالله العظمی بروجردی و امام راحل به فقه اجتماعی تعبیر کردهاند، استاد شهیدمان صدر به فقه نظام تعبیر کردهاند و بنده نیز در مباحثم ترجیح دادهام به فقه کلان تعبیر کنم.
به گزارش خبرگزاری حوزه، نخستین جلسه از سلسله جلسات هم اندیشی فقه نظام به همت دبیرخانه علوم انسانی اسلامی مفتاح با همکاری دفتر مطالعات تخصصی فقه نظام در محل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برگزار گردید.
در این جلسه آیات محسن اراکی، ابوالقاسم علیدوست و حجت الاسلام والمسلمین عباس کعبی به ارائه مباحث خود پیرامون معانی و ماهیت فقه نظام پرداختند.
در این بخش سخنان آیتالله محسن اراکی، عضو شورای عالی حوزه تقدیم حضور علاقهمندان میشود:
آیتالله اراکی با اشاره به اینکه درباره فقه(مطلوب) سه تعبیر فقه نظام، فقه کلان و فقه اجتماعی وجود دارد، بیان داشت: مرحوم آیتالله بروجردی و برخی دیگر از بزرگان همچون امام راحل گاهی از این فقه به فقه اجتماعی یا تعابیری نزدیک به آن استفاده کردهاند. منظورم از تعابیر نزدیک به آن این است که شاید از اصطلاح فقه اجتماعی استفاده نکردهاند، ولی فقه مربوط به جامعه و اجتماع را بیان کردهاند که میتوان از آن به فقه اجتماعی تعبیر کرد. استاد شهیدمان صدر از آن به فقه نظام تعبیر کردهاند و بنده نیز در مباحثم ترجیح دادهام به فقه کلان تعبیر کنم.
وی در توضیح فقه اجتماعی خاطرنشان کرد: وقتی ما جامعه داریم و مردم در قالب جامعه زندگی میکنند، مسائلی که مربوط به زندگی اجتماعی مردم است، مطرح میشود. برای نمونه موضوع امنیت اجتماعی، اقتصاد اجتماعی، قواعد و قوانین مربوط به گردش حساب، مسائل مربوط به جنگ و صلح و… مربوط به جامعه است. اگر فردی بخواهد به تنهایی زندگی کند و احکام اسلام را مراعات کند، این مسائل برای او مطرح نیست و ما فقه فردی داریم که پاسخگوی این مسائل است، ولی در اجتماع این گونه نیست. آیتالله بروجردی در بحث صلاة جمعه میفرماید بسیاری از احکام، فقه اجتماعی است که مربوط به شئون جامعهداری است. امروز نیز با توجه به اینکه ما حکومت اسلامی داریم این مسائل بیش از هرزمان دیگر مبتلا به جامعه است.
عضو شورای عالی حوزه در ادامه به بررسی فقه نظام از دیدگاه شهید صدر پرداخت و بیان داشت: تعبیر شهید صدر این است که جامعه عبارت از مجموعههای انسانی که با نظم قانونی به یکدیگر پیوند دارند و اگر مجموعهای از انسانها وجود داشته باشند و بخواهند با یکدیگر زندگی کنند، ولی نظم قانونی واحد یا حاکمیت قانونی واحدی بر آنها حکمرانی نکند، این را ما جامعه نمیگوییم. مجموعهای از انسانها پراکنده را جامعه نمیگویند. جامعه زمانی جامعه است که نظام واحدی بر آنها حکمرانی داشته باشد و انسانهایی که با یکدیگر زندگی میکنند طبق قوانین واحدی روابط خود را تنظیم کنند و این روابط تنظیم شده میان انسانهای بسیار، جامعه را میسازد. ما فقهی داریم که این فقه احکام مربوط به روابط انسانها را بیان میکند.
وی افزود: البته روابط گوناگونی داریم، مثلا روابط مربوط به اقتصاد، حکمرانی، تربیت اجتماعی، آموزش اجتماعی، بهداشت اجتماعی و… و هر کدام از این رشتهها تحت یک نظام در میآید و آن فقهی که نظم اقتصادی این جامعه را ارائه میدهد، فقه نظام اقتصادی است. فقه نظام اقتصادی فراتر از احکام فردی مربوط به اقتصاد است. البته اسلام به این روابط فردی نیز پاسخ داده ولی این روابط وقتی تنظیم شده و روابط اجتماعی میان انسانها شکل میگیرد تا به شکل نظام در نیاید، جامعه نظم پیدا نمیکند. هر جامعهای احتیاج به یک قانون دارد که نظم بخش جامعه است و ما قوانین نظم بخش جامعه را نظام میگوییم و فقهی که مسائل مربوط به قانون نظم بخش را تبیین میکند را فقه نظام تعبیر میکنیم. گاهی فقه نظام اقتصادی است، گاهی فقه نظام آموزشی است، گاهی فقه نظام سیاسی است و… . اینکه برخی میگویند شهید صدر تعبیر به نظام نکرده، نخیر تعبیر به نظام کرده و مکرر هم تعبیر به نظام و فقه نظام کرده است.
آیتالله اراکی درباره تعبیر فقه کلان نیز تأکید کرد: اصطلاح سوم را ما ترجیح میدهیم استفاده کنیم فقه کلان در مقابل فقه خرد است. سخن ما این است آن چه مجموعه انسانها را تبدیل به یک جامعه میکند حاکمیت اراده واحد بر مجموعه ارادههاست. شخصیت انسانی بر اراده اوست. هر انسانی اگر گفته میشود دارای اراده است به لحاظ ارادهای است که او با آن اراده رفتار خودش را تعیین میکند. انسان بی اراده انسان بی شخصیت است و لذا در اسلام برای فردی که دارای اراده نیست ولی تعیین میکنند که اراده او جایگزین اراده انسان بی اراده، کم اراده و ناقص الاراده است. ولی ممکن است پدر، جد یا ولی عام باشد.
وی اضافه کرد: آن جایی که افرادی پراکنده داشته باشیم که این افراد به وسیله اراده حاکمیتی به یکدیگر پیوند نخورده باشند، جامعه نداریم. اگر میلیونها انسان در یک جا جمع شوند و یک اراده واحد، ارادههای آنها را جهت ندهد و به یکدیگر پیوند ندهد، جامعه نخواهد بود. جامعه وقتی جامعه است که اراده واحدی وجود داشته باشد که همان قانون است. قانون همان اراده حاکمیتی است که بر جامعه حاکم شده و نظم میبخشد که ما به اراده حاکمیتی تعبیر میکنیم.
استاد حوزه علمیه قم با یادآوری این موضوع که جامعه وقتی جامعه است که اراده حاکمیتی واحد بر آن حاکم شود، گفت: این اراده حاکمیتی برای هر جامعهای یک شخصیت اجتماعی واحدی به وجود میآورد. چنین جامعهای که اراده حاکمیتی واحد در آن وجود دارد به انسان کلان تعبیر میشود. بنابراین انسان کلان انسانی است که اراده آن کلان است، از حاکمیت سرچشمه میگیرد و به تمام افراد جامعه سرایت میکند. اگر ما یک اراده واحد حاکمیتی نداشته باشیم که افراد جامعه از آن تبعیت کنند، اصلا جامعه نداریم. قوام جامعه به اراده حاکمیتی واحد است. به همین دلیل گاهی جامعه از یک نفر یا سه نفر تشکیل میشود. حال اگر جمعی از انسانها را داشته باشیم که تابع اراده حاکمیت باشند ما انسان کلان خواهیم داشت. انسان کلان موضوع فقه کلان است همانگونه که انسان خرد موضوع فقه خرد است.
وی تأکید کرد: فقهی که پاسخگوی انسانهای خرد است ما از آن به فقه خرد تعبیر میکنیم و فقهی که پاسخگوی انسان کلان است از آن به فقه کلان تعبیر میکنیم که همان فقه نظام است. منتها استاد شهید ما وقتی فقه نظام میگویند نگاهشان حکمی است ما نگاهمان موضوعی است. یعنی نگاه ما به مکلف است و استاد شهیدمان نگاهشان به حکم این مکلف است. وقتی حکم مکلف مدنظر باشد فقه نظام را مطرح میکنیم. ولی اگر نگاه موضوعی داشته باشیم یعنی به موضوع حکم نگاه کنیم از آن به فقه کلان در برابر فقه خرد تعبیر میکنیم. همچنین اینکه شاید تعبیر فقه کلان اولی بر فقه نظام باشد، چون موضوع مقدم بر حکم است.
عضو شورای عالی حوزه تصریح کرد: حالا چرا احکام تبدیل به یک منظومه میشود؟ چون مکلف به این احکام، انسان کلانی است که عبارت است از اراده حاکمی که در سطح جامعه تبدیل به ارادههای خردی میشود و همه تابعیت از اراده واحد هستند. لذا ما از آن به فقه کلان تعبیر میکنیم. فقه کلان حقیقت است و در آیات و روایات از فقه کلان تعبیر شده است.
وی اضافه کرد: فقه نظام همان فقه حاکمیتی است که عیبی ندارد از آن به فقه حکومتی نیز تعبیر کرد. البته این فقه حاکمیتی زمانی مورد ابتلاست که شما حکومت داشته باشید. حکومت نداشته باشید همان فقه خرد لازم است. در گذشته چون حکومت نداشتیم و جامعه کلان نداشتیم تا براساس اراده واحد حاکمیتی عمل کند، فقه حکومتی و فقه نظام مطرح نبوده ولی به برکت تلاش امام راحل، شهدا و مردم این حکومت شکل گرفته است، اگر بنا باشد حکومت براساس اسلام بچرخد ما نیازمند فقه نظام و فقه حکومتی، اجتماعی و کلان هستیم.
در بخش دیگری از جلسه آیتالله اراکی در پاسخ به پرسش «با توجه به اینکه بسیاری از روایات در دسترس نیست، مطرح کردن موضوع نظام ممکن است نظام انگاری باشد تا اینکه ما در واقعیت به نظام برسیم؟» عنوان کرد: اولا ما به هیچ وجه نمیپذیریم که بخش اعظمی از روایات به دست ما نرسیده است. بلکه معتقدیم ائمه اطهار(ع) در طول ۲۵۰ سال تمام مسائل را فرمودند و به دست ما هم رسیده است. آن چه نرسیده بسیار نادر است.
وی ادامه داد: ثانیاً، به این نکته باید توجه داشت امامی که این مسائل را مطرح کرده است امام و حاکم است. او فرمانروای یک نظام است که از روی نظام و حاکمیت نظام با ما سخن میگوید. اگر حکمی را در بیع، اجاره و… گفته است، این حکمها شعبی از نظامی است که امام مسئول اجرای آن نظام بوده است. نظام اصل است و احکام فرع است. احکامی که به دست ما رسیده ناشی از یک نظام است. امام برای مردم متفرق که حکم بیان نمیکند، بلکه برای مردمی بوده که زندگی اجتماعی منظمی داشتهاند. امام برای جامعه سازمان یافته حکم میکند. لذا ما از این احکام نظام را کشف میکنیم. ما نظام را اختراع نمیکنیم بلکه آن را کشف میکنیم.
عضو شورای عالی حوزه افزود: ما میگوییم حکمی که امام بیان کرده، شعبی از نظامی است که در اختیار اوست. در حقیقت تمام احکام مبینات نظام هستند و ما باید آن نظام را کشف کنیم. همچنین این گونه نیست که ما احکام پراکندهای داشته باشیم و بخواهیم اینها را کنار یکدیگر قرار دهیم تا با ترکیب آنها، چیزی از داخل آن در بیاوریم، ترکیب نیست. بلکه همه این احکام چون نشأت گرفته از نظام واحدی است یا دلالتشان مطابقی است، یا دلالتشان التزامی ثبوتی است و یا دلالتشان التزامی اثباتی است. استنباط نظام برمبنای اختراعات و کشفیات خاص فقیه نیست.
پرسش دیگر از آیتالله اراکی این بود که «شما فرمودید جامعه با اراده حاکمیتی نظم پیدا میکند، شهید صدر همین نظر را داشتند؟ چرا نظم جامعه را مبتنی بر نظم قانون گذاران و حاکمان میدانید؟» که استاد در پاسخ گفت: نظم یعنی قانون. جامعه قانون نداشته باشد نظم رفتاری نخواهد داشت. قانون برنامهای است که این ارادهها را منظم میکند. دین در قرآن کریم و شریعت یعنی نظام. آیات متعددی کاشف از شریعت نظام بخش جامعه است که از آن به فقه نظام یا فقه کلان تعبیر میکنیم.