صحبت های مهم حجت الاسلام عالی در جمع اساتید مرکز جامع علوم اسلامی

0 2
  • تاریخ : 1401/11/3
  • بازدید : 492
امتیاز 5.00 تعداد رای 1

صحبت های مهم حجت الاسلام عالی در جمع اساتید مرکز جامع علوم اسلامی

روز قیامت شاید ما کتک بخوریم که مردم را به مساجد نکشاندیم و از ابزارها استفاده نکردیم.
ما روی داربست انقلاب ایستاده ایم که اگر این داربست بریزد همه ی ما ریخته ایم.
در این برهه در چند موضوع نیاز هست تا فعالیت بیشتری صورت بگیرد:

صحبت های حجت الاسلام عالی در  جمع اساتید مرکز جامع علوم اسلامی حضرت ولی امر عج

 خدا در آیه 112 سوره انعام  می فرماید :

و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض ذخرف القول غرورا و لو شاء ربک مافعلوه فذرهم و ما یفترون .

خدا در این آیه از یک ساختاری در عالم بحث می کند.

در مقابل هر پیغمبری ما یک دشمن قرار دادیم ، ما در مقابل هر جریان حقی یک جریان باطلی قرار دادیم.

جریان باطل شیاطین جن و انس هستند.در ادامه آیه می فرماید اینها بهم دیگر پیام می فرستند ،قولهای باطل را برای فریب .

اگر خدا می خواست اینها هیچ کاری نمی کردند. پس ای پیغمبر اینهارا با افتراهاشان رهایشان کن.

اگر در ساختار عالم در مقابل جریان حق،جریان باطلی وجود نداشته باشد جریان حق نمی تواند رشد کند.

جریان حق برای رشد و پیشرفت باید در چالش قرار بگیرد.

از این جهت خداوند متعال این مساله را حکیمانه قرار داده است.

اگر راه دیگری غیر از این وجود داشت ، خدا آن کار را انجام می داد.

در ادامه آیه خدا می فرماید اگر خدا می خواست اینها کاری نمی توانستند انجام دهند.ولی خدا دست این دو جریان را باز گذاشته.

بخاطره همین ای پیغمبر نگران نباش.جریان حق اگر کارش را بلد باشد نباید نسبت به جریان باطل احساس نگرانی داشته باشد.

در قسمتی از آیه می فرماید یوحی بعضهم الی بعض ذخرف القول غرورا

در جریان باطل بعضی به یکدیگر وحی می کنند {وحی به معنای القائات پنهان} شاید در محافل خصوصی خودشون کلام مذخرف را بهم میرسانند و بهم دیگر آموزش می دهند.

ذخرف به معنای طلاجات و زیورآلات است .کلام مذخرف یعنی کلامی که مزین شده ،کلام آراسته.یعنی کلامی که ظاهر شیکی دارد اما محتوای باطلی دارد.

خدا می فرماید اینها در جلسات پنهانشان کلام مذخرف را بهم می رسانند و بهم القا می کنند برای فریب مردم.

ذخرف القول لزوما فقط قول و کلام نیست ،گاهی فیلم مذخرف هم هست.حتما لازم نیست کلام و یا قول باشد ، قول موضوعیت ندارد ،آن چیزی که مهم است پیام مذخرف است . این پیام گاهی در غالب کلام و قول است و گاهی در غالب فیلم،انیمیشن ،کارتون ،داستان ، رمان است.

همیشه و از ابتدای خلقت آدم ،در مقابل جریان حق جریان باطلی بوده،همیشه در مقابل هر موسی ،فرعونی بوده.در مقابل هر ابراهیم نمرودی بوده ووو

رگ رگ است این آب شیرین ،آب شور

در خلائق می رود تا نفخ صور

اما در آخرالزمان فشار جریان باطل صدچندان می شود. سیدبن طاووس در کتاب الملاحم و الفتن آشوب ها و فتنه های آخرالزمان را در این کتاب اشاره کرده.

این فشارها و فتنه ها هرچه به ظهور نزدیک تر می شود ، صدچندان می شود.

تا چند دهه ی گذشته کسانی که عرصه های جنگ را بیان می کردند  5  عرصه را برای جنگ ذکر کردند.

1.جنگ زمینی

2.جنگ هوایی

3.جنگ دریایی

4.جنگ فضایی

5.جنگ سایبری و فضای مجازی

اما در چندسال اخیر یک عرصه ی ششمی  هم مورد توجه قرار گرفته که این عرصه از همه ی عرصه های قبل مهم تر است. و آن عرصه ی جنگ شناختی و یا جنگ ادراکی  است.

در این نوع جنگ در لایه های عمیق شناخت خود فرد نفوذ می کنند.در جنگ های نظامی جسم فرد را مجروح می کنند و یا می کشند اما ذهنش را و ادراک و فهمش را در جنگ شناختی مورد تاثیر قرار می دهند.

در این عرصه کسی شهید و یا مجروح نمی شود بلکه سرباز دشمن می شود.

در عرصه جنگ شناختی، دشمن نقطه های قوت را تبدیل به نقاط ضعف می کند.مثلا یک فرد مسلمان نقاط قوتش اعتقادات اوست،اعتقادات یک فرد مسلمان در سختی ها و مشکلات تکیه گاه اوست. حال اگر در جنگ شناختی مقدسات تبدیل به خرافات شد دیگر نقطه ی قوت و تکیه گاه من نیست .کسی دیگر به مذخرفات تکیه نمی کند، می شود نقطه ی ضعف. وقتی تبدیل به نقطه ی ضعف شد انسان خودش او را کنار می گذارد.

در مورد اشک بر سیدالشهدا و اهل بیت در جنگ شناختی مسلمانان تبدیل می شوند به ملت گریان و ملتی که همه اش دنبال گریه اند.

مهدویت که برای شیعیان مایه ی امید هست ،در جنگ شناختی تبدیل می شود به یک توهم و خیال باطل ، دیگر نقطه قوت نیست میشود نقطه ی ضعف.

در جنگ شناختی مغالطه ی تغییر مفاهیم صورت می گیرد.

غیرت تبدیل می شود به حسادت ، حیا تبدیل می شود به خجالت.

نیکسون رییس جمهور اسبق آمریکا در 35 سال پیش کتابی نوشت به اسم{پیروزی بدون جنگ } در مقدمه این کتاب می گوید من به این دلیل اسم این کتاب را گذاشته ام پیروزی بدون جنگ ، بخاطره اینکه ما آمریکاییها اگر بخواهیم کشورهای هدف را تسخیر کنیم و تحت سلطه ی خودمان دربیاوریم لازم نیست سربازهای چشم آبی بفرستیم تا کشته شوند بلکه ما با رسانه می توانیم کاری کنیم تا ذائقه ی مردم کشورهای هدف تغییر کند.و این کار یعنی پیروزی بدون جنگ .

عمیق ترین لایه ی شخصیتی یک انسان افکار اوست لذا جنگ شناختی مهم ترین عرصه ی جنگ است.بی تردید.

با وجود اینکه ما در فتنه ی اخیر مبتلا به جنگ ترکیبی شدیم یعنی تمام عناصر در میدان بودند اما مهم ترین عرصه ی جنگ ، جنگ شناختی است.

در این جنگ دیگر زمان و مکان معنا ندارد چون رسانه همه جا را در اختیار خودش قرار داده است.

این جاست که به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی می شود قتلگاه جوان و نوجوان.

حالا ما کجای این ماجرا هستیم ؟ بگذارید من بگویم ما کجا هستیم.

ما برطبق یک آماری در کشور تقریبا 80 هزار مسجد داریم اعم از شیعه و سنی و از این تعداد مسجد فقط چراغ 30 هزار  مسجد روشن است،  از این 30 هزارتا فقط 3 هزارتا مسجد فعال هست.

در وسط این جنگ شناختی ما روحانیون مهم ترین اسلحه ی خودمان را هم روی زمین قرار دادیم.

نقل شده در یک کلاس انشا استاد به دانش آموزان گفت دفترها رو بیارید بیرون و به یکی از دانش آموزان گفت بیا پای تخته و انشا بخون او گفت که من انشا ننوشتم معلم هم عصبانی از دانش آموز خواست تا از دفتر مدرسه چوب را برای تنبیه بیاورد او هم وقتی چوب را آورد معلم چوب را به دست دانش آموز داد و دستان خودش را جلو آورد و از او خواست تا تنبیهش کند ،دانش آموز هم آرام به دستان معلم زد و رفت نشست ،نفر بعد هم همینطور، دانش آموز دوم پرسید آقای معلم چرا خودت را میزنی ؟ معلم گفت من باید کتک بخورم که زنگ انشا را در دائقه ی شما شیرین جلوه نکردم که همه بهانه ای برای انشا ننوشتن دارید.

روز قیامت شاید ما کتک بخوریم که مردم را به مساجد نکشاندیم و از ابزارها استفاده نکردیم

ما ابزارهای جهانی داریم صدایمان را می توانیم به جهان برسانیم.

ما حتی برای خانه های خومان هم کاری نکردیم

چرا در فتنه ی اخیر رده ی سنی 16 تا 24 سال در خیابان ها بودند؟یکی از خصوصیات این فتنه وحشیگری و فحاشی و خشونت بود.

ترسم به روز حشر عنان بر عنان رود

تسبیح شیخ و خرقه ی رند شرابخوار

چقدر مقام معظم رهبری روی مساله ی جهاد تبیین تاکید کند؟در دیدار اخیر با مردم قم ،من احساس کردم که گلایه کردند.

واقعا جای گله کردن هم دارد ما در این زمینه خیلی کم کاری کردیم،واقعیت این است که در فتنه ی اخیر با حضور جوان ها و نوجوان ها ما سیلی اول را خوردیم.

جوان ها و نوجوان هایی که در بمباران شبهات و  سیاه نمایی و جنگ شناختی بودند. ما اگر نتوانیم درست این موضوع را تحلیل و بررسی کنیم سیلی بعدی در خانه هاست. دختران خانواده های مذهبی از حجاب فاصله می گیرند ،پسرهای خانواده های مذهبی از دین فاصله می گیرند.این مساله را نباید شوخی گرفت ...

ما ارزش های دینی را تبیین نکردیم

ما دست آوردهای انقلاب را تبیین نکردیم .

جهاد تبیین نیاز به  سه خصوصیت دارد:

1.علم دینی

2.غیرت دینی. در زمان امام خمینی ره به سختی درس های خارج تعطیل می شد به خصوص در سطح مراجع .وقتی حکمی زاده که یک روحانی بود که جدا شد از روحانیت و رفت کتاب اسرار هزارساله را نوشت و مرادش این بود که هزار سال به ما دروغ گفتند ، و چون روحانی بود و دین را بلد بود همه ی دین را زیر سوال برد ، امام خمینی درس را تعطیل کرد رفت و کتاب کشف الاسرار را نوشت .

کشف الاسرار امام در مقابل کتاب اسرار هزارساله ی حکمی زاده بود. این یعنی غیرت دینی.

امام موسی صدر اگر قم می ماند قطعا مرجع تقلید بود. شهید صدر، هم مباحث بود با شهید بهشتی و آقا موسی زنجانی . پسر آقا موسی زنجانی به نقل از پدرش می گفت که در مباحثه شهید صدر از همه مستعدتر بود .اما شهید صدر آقایی و مرجعیت را گذاشت کنار  و رفت به داد شیعیان لبنان رسید و در آنجا حزب امل را در آنجا تاسیس کرد که بعدها حزب الله از اینجا تاسیس شد. این یعنی غیرت دینی.

شهید مطهری هم همینطور ،شهید مطهری از برجسته ترین شاگردان علامه طباطبایی بود رفت و با کمونیسم در دانشگاههای مختلف مبارزه کرد

3.عمل به هنگام:وقتش که گذشت ،گذشت. ما اگر به وقت .و به هنگام  کار نکنیم از دست می دهیم.

در این برهه در چند موضوع نیاز هست تا فعالیت بیشتری صورت بگیرد:

اولین و مهم ترین موضع مساله ی ناکارآمدی نظام هست که به شدت دشمن بر روی این مساله تکیه کرده است.طوری که متاسفانه بعضی از خواص ما هم این مساله را پذیرفتند.

در زمان امیرالمومنین علی علیه السلام معاویه بسیار بر روی این مساله که حکومت علی ناکارآمد است تکیه می کرد، با وجود اینکه خود حضرت فرمود در دوران حکومت من جایی نیست که مردم سرپناه و نان نداشته باشند. یعنی مشکل معیشت و مسکن مردم را حل کرده بود.با اینحال آنقدر سیاه نمایی زیاد بودکه حضرت در خطبه 97 نهج البلاغه می فرمود کاش ده نفر از شما را میدادم و یک نفر از یاران معاویه را می گرفتم چون آنها بدون حقوق شب و روز مشغول کار و فعالیت هستند اما شما با اینکه حقوق هم میگیرید ولی کار نمی کنید.

خواص زمان حضرت می گفتند که علی بسیار مرد خوبی است اما ملک را نمی تواند اداره کند اما معاویه می تواند.

اینجا بود که حضرت در جواب فرمود:

وَ اللّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی، وَ لکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ. وَ لَوْ لاَ کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لکِنْ کُلُّ غُدَرَة فُجَرَةٌ، وَ کُلُّ فُجَرَة کُفَرَةٌ.«وَ لِکُلِّ غَادِر لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
وَ اللّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ، وَ لاَ أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَةِ.

به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر و زیرک تر نیست; ولى او نیرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود (سیاستش بى قید و شرط است و هر کار خلافى را براى پیشبرد اهداف سیاسى مجاز می شمرد.

اگر غدر و خیانت ناپسند نبود من سیاستمدارترین مردم بودم.

ولى هر گونه عذر و پیمان شکنى منتهى به فجور و گناه مى شود و هر گناهى سر از کفر در مى آورد (همان گونه که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:) هر غدّار و پیمان شکنى روز قیامت پرچم خاصى دارد که به وسیله آن شناخته مى شود (و در صحنه محشر رسوا مى شود.

این مساله نشان دهنده ی این نکته است که حضرت یاران همراهی  نداشته است.متاسفانه شرایط امروز کشور ما هم  همینطور است.بخاطره همین نظام متهم می شود به ناکارآمدی .

کتاب صعود چهل ساله را یک طلبه ی جوان نوشته .رهبری وقتی این کتاب را دید فرمود به نویسنده ی کتاب بگویید که قلبم را خوشحال کردی.

ما روی داربست انقلاب ایستاده ایم که اگر این داربست بریزد همه ی ما ریخته ایم.

دومین نقطه ای که باید روی آن کار شود این است که به شدت زمان طاغوت را بزک کرده و به صورت گل و بلبل به مردم نشان می دهند.

و سومین مساله نقد غرب و تفکر غرب گرایانه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع:
امتیاز دهید :

به اشتراک بگذارید

نظر دهید

گزارش

نظرات (اولین نفری باشید که نظر میدهد )