درود خدا بر شکافندهٔ دانشهای سپیدهگشا
صبح کمکم برمیدَمید، تاریکیها و غبارها و گردبادهای سهمگین از ساحَت زندگیها، فکرها و افق دیدها، دامن برمیچید و در کرانههای فرارویِ مردمان، روشناییهایی دیده میشد.
تلاشها، روشنگریها، رایَتافرازیهای فکری، عقیدتی و سیاسی و دعاهای راهبردی و گرهگشای امام سجّاد، پس از انقلاب خونین کربلا و رویدادهای فاجعهبار و سنگین مانند: «حرّه» و «توّابین» بهبار نشست و روزاروز، شمار یاران حق، و جبههٔ علوی فزونی میگرفت و روزنههایی گشوده میشد و فکر انقلابی شیعی، سرچشمهگرفته از زلال وحی گسترش مییافت.
و از گردنههای دشوارگذر آن روزهای غمبار، که به فرمودهٔ امام سجاد:
«در همهٔ حجاز، دوستان و علاقهمندان ما به بیست نفر نمیرسند»
کاروان حق گذر کرده بود و روزگاری نشاطانگیز رخنموده بود و فوجفوج مردمانِ بیدار، به کاروان حق می پیوستند؛ بهگونهای که هنگام ورود امام باقر ع به مسجد النبی، گروه بسیاری از مردمان، از جایجای سرزمینهای اسلامی، دور آن بزرگوار گرد میآمدند و مسائل فقهی را در محضر آن بزرگوار طرح میکردند.
دوران اقتدار بیستسالهٔ عبدالملک مروان، دوران فروکوفتن همهٔ سرهای داعیهداران و فرونشاندن همه شعلههای مخالف، به سرآمده بود. جانشینان او احساس امن و رضایت میکردند و حکومت خود را بی زوال میانگاشتند و خطر جدّی فراروی خود نمیدیدند و به عیش و نوش سرگرم بودند و کمتر به شیعیان میپرداختند.
و حضرت از این مجال، کمال بهرهبرداری را میکرد. در گام نخست، با تحریف معارف دینی به مبارزه برخاست و در گام دوم، تشکّل بزرگ و گستردهٔ شیعی را پیریخت و کانون شیعه را، با فکر ناب وَحیانی در برابر فکر شرکآلود اموی ـ مروانی، شعلهور نگه داشت و زمینه را برای طلوعهای دوباره و گسترش اندیشهٔ حکمرانی دینی ـ وحیانی آماده کرد و پایههای استوار و گسستناپذیر آنرا پیریخت.
درود خدا بر باقرالعلوم، شکافندهٔ دانشهای سپیدهگشا